سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مذهب

آیا در حکومت دینی دموکراسی وجود دارد؟

   

دین رابطه انسان با خداست و مذهب چگونگی این ارتباط را مشخص میکند.

شخص  A معتقد است دین باید از حکومت جدا باشد .

شخص B موافق ترکیب دین و حکومت است.

A: حکومت صاحب نفوذ و قدرت است ،وقتی از دین یا مذهبی حمایت کند،دموکراسی زنده بگور خواهد شد،اقلیّت های مذهبی کاملأ منزوی و سرمایه مملکت که از آن همه افراد آن مملکت است در راه مذهب خاصی هزینه و حقوق دیگران پایمال میگردد.اشخاص فرصت طلب به جهت منافع شخصی، خود را متظاهر به دین و به حکومت نزدیک میکنند(مثلأ در اسلام مزین به ریش و در مذهب شیعه به نشانه سجده های طولانی  جای مهر بر پیشانی مینهند و با پوشیدن پیراهن یقه آخوندی=دیپلمات و یا در مسیحیت کاتولیک تر از پاپ میشوند و یا ... )بنابراین نشانه های آن مذهب خاص از جایگاه احترام و ارزش معنوی خود سقوط کرده و نشانه تظاهر و ریا میگردد.چون حکومت مشتاق این علائم است،تخصص و کاردانی و شایسته سالاری، جایش را به ظواهر خواهد داد و این روند ضربه مهلکی بر پیکر اجتماع و مملکت وارد و مردم از داشتن مدیرانی لایق بی بهره یا کم بهره خواهند شد.

B : وقتی حکومت دینی باشد با امکانات مملکت میشود دین و ارزشهای آنرا رواج داد،جامعه به سمت دین پروری هدایت و اخلاق نیکو و محبت و برادری حکم فرما،جامعه از انحطاط و خشونت تهی ،زمین بهشت و آدمیان همه فرشته خواهند شد.

A : دقیقأ از همین افکار و اندیشه دین پروری است که استبداد و خود محوری تحت لوای دین بوجود میآید.چون حاکمان ،اعمال،گفتار و رفتار خود را دین میپندارند و مخالفین خود را ،مخالفین دین معرفی و آنان را به حکم دین سرکوب و هر نوع استبدادی را، در راه دین و خدا جایز میشمارند و چه بسا هرگونه جنایتی را بنام دین برای خود ثواب نیز قلمداد میکنند.

B :  حاکمان دینی،طبق قوانین مذهب خود رفتار و خارج از چهارچوب مذهب،تخلف محسوب شده و طبق قانون برخورد خواهد شد.حکومت دینی هم چون حکومتهای دیگر دارای رهبری،دولت،مجلس و چندین نهاد بازدارنده میباشند،تا مسئولی نتواند بدلخواه اقدام کند.این نهاد ها نظارت و در صورت مغایرت اجازه کار نخواهند داد.

A : قوانین مذهبی ،قوانین کاملی نیستند زیرا در جامعه امروزی چالشهایی وجود دارد که در زمان بوجود آمدن آن دین یا مذهب وجود نداشته و اگر بخواهند قوانین جدیدی برای رفع این مشکلات بوجود آورند،باز در چهارچوب دین و مذهب خود محدودند و جامعه از رشد و شکوفایی باز میماند.جامعه وقتی پیشرفت میکندکه منتقدین بتوانند انتقاد کنند.انتقاد سازنده عیوبات و کاستی ها را بر ملا و چاره جویی میکند،ولی در حکومت دینی جایی برای انتقاد وجود ندارد(بگمان حکومت اگر انتقاد کنی انگار از خدا یا پیغمبر یا امامها و ... انتقاد کرده ای .مذهبیون بر نمی تابند،و طبق قانون آنها خون و جان منتقد به رایگان حلال است )مثلأ رکن چهارم مشروطه اطلاع رسانی است ولی با توجه به تسلط مطلق به وسایل ارتباط جمعی (صدا،سیما،مطبوعات،ماهواره ،اینترنت ،حتی موبایل و sms ) فقط اخبار مورد نظر حکومت به عموم القاء میشود و مردم به هیچ طریقی از اخبار دنیا و اطراف خود خبر نخواهند داشت و طبیعتأ صدای منتقدی به گوش کسی نخواهد رسید.مردم در یک فضای کاملأ بسته و محدود ،آنچه را که حکومت صلاح بداند،میبینند و میشنوند.حالا فرض کنید اگر شخصی نا صالح در حکومت نفوذ کند با توجه به اختیارات و امکانات گسترده و بی حد و حصری که در اختیار دارد،مردم چگونه باید مطلع شوند و اعتراض کنند؟

B : دین خداوند کامل و دستورات آن لازم الاجراست .مثلأ تو مسلمانی؟ اسلام یعنی تسلیم محض،آنچه قران گفته حجت است. ولایت مطلقه فقیه، جانشین پیغمبر است.پس حرف ،حرف اوست و تمام.آنچه تو میگویی حرف کمونیستهاست که دین ندارند،ترا باید...

A : لطفأ مسئله را شخصی و به حاشیه نکشانید.چون جواب منطقی ندارید ،بر جسب میزنید و اسلام و قران را سپر میکنید.فرض کنید با یک غیر مسلمان صحبت میکنید.پس دلایلی بیاورید که قابل قبول باشد،جواب حرف ،حرف است و اندیشه را باید با اندیشه پاسخ داد.اگر جواب تفکر را با ارعاب و وحشت ،ضرب و شتم،باطوم،چماق،زندان و گلوله و...پاسخ دهید ،یعنی جواب منطقی ندارید و اندیشه را بر نمی تابید و سعی در نابودی اندیشمند دارید،یعنی بجای حل مسئله ترجیع میدهید صورت مسئله را پاک کنید.این یعنی استبداد،بعلاوه صحبت اسلام نیست،کل حکومتهای مذهبی مورد نظر است.قرون وسطی و قرن هفدهم میلادی را بیاد آورید،مذهبیون بنام دین چه جنایت ها که نکردند و همیشه در مقابل علم بوده اند.دوره رنسانس و قرن نوزدهم میلادی که قدرت از حکومت کلیسا و مذهبیون گرفته شد،دوران شکوفایی علم آغاز گردید و هر چه اروپای مدرن دارد بعد از جدایی دین از حکومت و خلع ید کلیسا از قدرت پدید آمده است.

B : حکم تو با ولی فقیه است،صحبت کردن با تو حرام است.تو در اذهان عمومی تشویش ایجاد میکنی.تو بر ضد اسلام و بر اندازی نظام فعالیت داری قطعأ از جایی دستور میگیری  و وابسته بخارج هستی.تو دشمن را شاد میکنی،در این موقئیت حساس اتحاد و همدلی باید داشت.این حرفها کفر است و...

A : هموطن ناآگاه و متعصب ،30 سال است با همین الفاظ دهن پر کن ولی خالی از محتوا با دروغ و نیرنگ و ساختن دشمن فرضی دهانمان را بسته اید.دشمن واقعی ملت شمایید نه دیگران.30 سال است با وعده های بی اساس و اخبار کذب مردم را از دنیا و تمدن جدا کرده اید.انسانهای فهیم را با کلماتی چون مفسد،کافر،معاند و ...با هولناکترین روشها شکنجه و نابود کرده اید.موقع نیاز از کلمات ایران و ایرانی بنفع خود بهره برداری میکنید،برای بقاء خود از قربانی کردن هیچ چیز و هیچ کسی حتی اسلام و مذهب هم ابایی ندارید.دین و مذهب برای حاکمان دینی دستاویزی بیش نیست .با شعری از حافظ سخن خود را به امید آکاهی و بیداری مردم بپایان میبرم:

چو طفلان تا به کی،زاهد،فریبی=به سیب بوستان و شهد و شیرم

مسعود رحمانی: شما چگونه میاندیشید؟ دین و حکومت ،یا دین جدا از حکومت ؟ شاید نظر و راهنمایی مدلل و منطقی شما افق دید افرادی را گسترده تر سازد .



  • کلمات کلیدی : دین، حکومت، دموکراسی
  • نوشته شده در  سه شنبه 88/4/9ساعت  7:11 عصر  توسط مسعود رحمانی 
      نظرات دیگران()

    آرایش مذاهب

    با بررسی تاریخ،مذاهب که باید مهربانی،عطوفت و همدلی را بین مذهبیون حاصل شود،متاسفانه در طول تاریخ کار نامه درخشانی ندارد و سر چشمه خرافات،ناآگاهی و بستری برای استبداد بوده است. آرایش و افزوده های مذاهب را باید پیرایش کرد،خرافات را زدود تا مذهب زنده بماند.

    مذهب چیست؟

    مذهب راه و روشی است که طبق قواعد آن انسان از جایگاه فعلی بواسطه انجام قواعد مذهب خویش رشد و تعالی جوید و در نهایت اخلاقأ تکامل یابد.
    انسان خواستار تکامل است و مذهب میتواند این طریق را نشان دهد،لیکن انسان مذهب را بر حسب نیاز مکان و زمان خود بدلخواه آرایش کرده است.مذهبی که باید اخلاق و منش را تکامل بخشد،تبدیل به عقایدی شده تا نیاز مادی را برآورد که با روح مذهب سازگار نیست.
    در گذر زمان 2دو عامل مهم(ترس و نیاز)مذهب را در وجود انسان تثبیت میکند.زواری که به زیارت مکان مقدسی روانه است یا نذورات مختلف دارد ،قربانی میکند و غیره،جهت رفع نیاز دنیوی نذر کرده نه تعالی اخلاقی.و همچنین سعی در انجام دستورات مذهب به جهت ترس از آینده (امیدبه بهشت یا ترس از جهنم)میباشد.
    عدم آگاهی کافی مذهب را به خرافه و موهومات کشانده ،بیشتر مواقع از اصول اولیه منحرف و تا سر حد شرک و بت پرستی پیش میرود .نیاز انگیزه ای است تا افرادیکه از اعتماد بنفس پائین بر خوردارند،بدنبال گرفتن حاجت از امام و امامزادها باشند(در حالیکه این بزرگواران خود در زمان حیات مشکلات بسیاری داشتند)

    مذهب آرایش شده رکود و سستی را جایگزین تلاش و پشتکار میکند.با نذر انواع و اقسام سفره ها (بنام امامها و منسوبین آنها)و یا با ایجاد بستر مناسب برای فعالیت دعانویسها،رمالها و طالع بینها،روح بلند مذهب را در حد انتظارات پست دنیوی تنزل میدهند و با تکرار و عادت اینگونه باور های غلط،ارتباط با خدا را که فرموده «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را »اگر فراموش نکرده باشند،بسیار کمرنگ کرده اند.(عادت در بکار بردن جملاتی مانند یا امام... یا ...در هنگام خطر و مصائب نشان دهنده این باور است.)

    بهر حال تعداد مذاهب هر دینی بسیارند(که از شاخه اصلی جدا یا جهت تکمیل آن بوجود آمده اند)

    با گذشت زمان منافع اشخاص یا گروهی و شاید مصلحت اجتماعی،اقتصادی و سیاسی هر مقطع زمانی ایجاب کرده که قسمتی از دین توسط صاحبان نفوذ کاسته یا افزوده گردد.

    مثلأ در دین اسلام 72 مذهب وجود دارد(که صد البته هر کدام خود را محق و دیگران را منحرف و کافر و ملحد میدانند) «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه = چو ندیدند حقیقت ره افسانه زدند»

    آیا شما مذهب خود را با تحقیق و از روی آگاهی و مقایسه مذاهب انتخاب کرده اید یا بصورت ارثی؟

    آیا همه مراسم و آداب و رسوم مذهب خود را منطبق با منطق و عقل سلیم میدانید،یا آمیخته با خرافات؟ چرا و چه باید کرد؟



  • کلمات کلیدی : مذهب، خرافات
  • نوشته شده در  چهارشنبه 88/3/27ساعت  8:33 عصر  توسط مسعود رحمانی 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    دین ،حکومت،دموکراسی
    آرایشهای مذاهب